بادهای شدید و دریاهای طوفانی؛ چگونه چین در حال بردن جنگ تجاری ترامپ است؟

اکوایران: تلاش برای استفاده از اقتصاد جهانی بهعنوان سلاح به سرعت در حال تشدید است.
ترجمۀ مسعود یوسفحصیرچین
ممکن است تاریخنگاران این هفتههای اخیر را به عنوان لحظهای ثبت کنند که «دوران تازۀ جنگ اقتصادی» ما بهراستی آغاز شد. در پایان سپتامبر، وزارت بازرگانی آمریکا اعلام کرد که صادرات نیمههادیها و تجهیزات ساخت تراشه به شرکتهای تابعۀ شرکتهای چینی درون فهرست سیاه را بهشدت محدود میکند. پکن نیز در پاسخ، اقدام متقابل عظیمی انجام داد و با وضع مقرراتی برای صدور مجوز صادرات، از برتری خود در حوزۀ عناصر نادر خاکی تا حد بیسابقهای بهعنوان یک سلاح اقتصادی استفاده کرد.
بازی قدرت پیش از دیدار دو ابرقدرت
دین بال، که اخیراً در دولت ترامپ خدمت کرده بود، تأکید داشت که چین «قدرت منع هر کشوری در جهان از مشارکت در اقتصاد مدرن» را به دست آورده است، چرا که دسترسی آن کشورها به موادی را تهدید میکند که پایۀ طیف گستردهای از صنایع استراتژیک را تشکیل میدهند. دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، با خشم واکنش نشان داد و این محدودیتها را «رسوایی اخلاقی» خواند و همزمان چین را به تحریمهای جدید و تعرفههای سنگین تهدید کرد. در صورت اجرای این اقدامات، عملاً یک بار دیگر میان دو اقتصاد بزرگ جهان نوعی تحریم تجاری برقرار خواهد شد.
تا حدی میتوان گفت این تحرکات بخشی از بازی قدرتی بود که پیش از نشست ترامپ و شی جینپینگ در جریان بود. هر دو طرف، حین نوسان میان لحنی آشتیجویانه و تهدیدآمیز، تلاش کردند آن دیدار را حفظ کنند.
دو حقیقت سخت دنیای مدرن
هر چه که باشد، ماههاست ترامپ در پی یک «توافق تجاری بزرگ و زیبا» بوده است. او میگوید فقط بهترین را برای چین و «دوست خوبش شی» میخواهد. اما اجازه ندهید تلاشها برای دیدار و معامله، دو حقیقت سخت دنیای مدرن را پنهان کند.
نخست آنکه، تلاش برای استفاده از اقتصاد جهانی بهعنوان سلاح به سرعت در حال تشدید است. دهههاست چین میکوشد در بخشهای کلیدی و فناوریهای مهم برتری یابد. آمریکا نیز در سالهای اخیر با استفاده از کنترلهای صادراتی و تحریمها سعی کرده برتری خود را حفظ کند. اما حالا چین همان راهبرد را کپی کرده است. این کشور با اعتمادبهنفسی بیرحمانه، از ابزارهای اقتصادی پیشرفته و ویرانگر بهره میگیرد. به عصری خوش آمدید که در آن «اجبار اقتصادی خشن» با پیامدهای جدی امنیتی، جادهای دوطرفه است.
دوهفتهای که دنیا را تکان داد؛ نظم جهانی چگونه فرومیپاشد؟
اکوایران: این روزها تاریخ با سرعت حرکت میکند: نظم جهانی در لحظه در حال تغییر است. کافی است به روند دو هفتۀ گذشته نگاه کنید. مجموعهای از رویدادها، از پکن تا ایالت جورجیا، نشان میدهد دشمنان نظم موجود به رهبری ایالات متحده در حال قدرتنمایی هستند، در حالی که مدافع اصلی آن در خطر پایین آوردن افقهای خود و هدر دادن توانمندیهای حیاتیاش است.
دوم آنکه، توافقی دگرگونکننده میان آمریکا و چین در کار نخواهد بود. تاریخ هیچگاه با «توافقهای بزرگ» برای پایان دادن به رقابت قدرتهای بزرگ مهربان نبوده است. تلاش برای ایجاد تفاهم میان انگلستان و آلمان در اوایل قرن بیستم نتوانست مانع برخورد دو امپراتوری در جنگ جهانی اول شود؛ حتی ممکن است آن جنگ را نزدیکتر کرده باشد، چون باعث شد مقامات آلمانی در ارادۀ استراتژیک بریتانیا تردید کنند. بههمین شکل، تنشزدایی میان آمریکا و شوروی در دهۀ ۱۹۷۰ در آغاز نویدبخش عصری تازه از صلح به نظر میرسید، اما خیلی زود به مرحلهای تیرهتر و خطرناکتر از جنگ سرد انجامید. رقابت قدرتهای بزرگ معمولاً در تضاد منافعهای عمیق ریشه دارد، نه صرفاً سوءتفاهمها. رقابت کنونی آمریکا و چین نیز از همین جنس است.
البته، دیر یا زود، نشستهایی برگزار خواهد شد. ممکن است توافقهای موقتی برای بهبود روابط حاصل شود. اما دیپلماسی میان رهبران مسیر روابط آمریکا و چین را بهطور بنیادین تغییر نخواهد داد، زیرا تنشهای بنیادین ــبر سر قدرت اقتصادی، آیندۀ اقیانوس آرام غربی و توازن نفوذ جهانیــ عمیق و رو به افزایشند. ورای خوشوبشهای دیپلماتیک، شی این را میفهمد. بیایید امیدوار باشیم ترامپ هم بفهمد.
چطور به اینجا رسیدیم؟
جا دارد به یاد بیاوریم که چطور به این نقطه رسیدیم: ترامپ بود که در دور نخست ریاستجمهوریاش آغازگر سیاست سختگیرانهتر در قبال چین شد؛ سیاستی که جو بایدن در دورۀ چهارسالۀ خود ادامه داد.
برای مدتی به نظر میرسید ترامپ در دور دوم خود مصمم است جنگ سرد جدید را تشدید کند. او کابینهاش را با آنچه «ابرشاهینها» خوانده میشدند، مانند وزیر خارجه مارکو روبیو و مشاور امنیت ملی مایک والتز، پر کرد. پنتاگون نیز بررسی زودهنگامی از راهبرد دفاعی انجام داد که کاملاً بر تهدید چین علیه تایوان و اقیانوس آرام غربی متمرکز بود. مهمتر از همه، ترامپ پکن را به اعمال تعرفههایی تهدید کرد ــکه به بیش از ۱۰۰ درصد میرسیدــ و همزمان میکوشید کشورهای دیگر را برای نبرد اقتصادی با چین بسیج کند.
ترامپ احتمالاً گمان میکرد چین، که با اقتصادی ضعیف دستوپنجه نرم میکرد، آسیبپذیر است. اما با حریفی روبهرو شد که مصمم بود قدرت خود را به رخ بکشد.
پکن در پاسخ، با تعرفههای تلافیجویانه پاسخ داد و کنترلهای صادراتی تازهای معرفی کرد که جریان عناصر معدنی کمیاب را محدود میکرد که در ساخت هر چیزی، از تلفن همراه گرفته تا موشک، کاربرد دارند. ترامپ رویارویی را آغاز کرده بود که خطر خالی شدن قفسههای فروشگاههای آمریکایی و فلج شدن کارخانههای آمریکا را در پی داشت. او به حالت «معامله» تغییر مسیر داد و از آن زمان تا امروز در همان حالت باقی مانده است.
مذاکرهکنندگان تجاری در لندن، ژنو، استکهلم و مادرید دیدار کردهاند. تعرفههای سرسامآور به حالت تعلیق درآمده و برخی محدودیتهای فناوری آمریکا برداشته شدهاند. مقامات آمریکایی و چینی دربارۀ همه چیز گفتوگو کردهاند؛ از توافقی محدود که به تیکتاک اجازه دهد در آمریکا به کار خود ادامه دهد، تا توافقهای گستردهتر دربارۀ تعرفهها، محدودیتهای صادراتی و دیگر مبانی اقتصادی. مقامهای چینی همچنین امیدوارند بتوانند کاهش حمایت آمریکا از تایوان را به دست آورند؛ ترامپ هم ابراز امیدواری کرده که با قانع کردن شی برای رها کردن مسکو، جنگ اوکراین را پایان دهد.
در میان کسانی که همواره از آمریکا میخواهند از رقابت با چین دست بردارد، امید به یک توافق بزرگ زیاد است. گراهام آلیسون، استاد دانشگاه هاروارد، میگوید ترامپ میتواند با ایجاد یک «بازتعادل بزرگ»، رقابت را به دوستی تبدیل کند. جنسن هوانگ، مدیرعامل انویدیا، میگوید برچسب «ضدچین» بودن حالا به «نشان ننگ» تبدیل شده است. خود ترامپ میان تهدید به لغو نشست کره و وعدههایی از ایندست که «ایالات متحده میخواهد به چین کمک کند، نه اینکه به آن آسیب بزند!!!» در نوسان بود. شی نیز خود و ترامپ را به ناخدایان دو کشتی بزرگ تشبیه کرده که باید مراقب باشند برخوردی نداشته باشند که جهان را به لرزه درآورد.
اما این زبان آشتیجویانه را چندان جدی نگیرید. نشست میان دو کشور تیترهای پر زرقوبرقی به همراه داشت و یک لحظۀ آرامش موقت در تنشهای کنونی ایجاد کرد. اما روند حرکت به سوی اشکال تهاجمیتر جنگ اقتصادی را متوقف نخواهد کرد و رابطهای را که در بنیاد خود رقابتی است، اصلاح نخواهد نمود.
استراتژی «فشار همهجانبۀ» پکن جواب میدهد
قدرت اقتصادی ریشۀ اصلی قدرت ملی است؛ مسیر رسیدن به برتری ژئوپلیتیکی از تسلط بر مهارتهای اقتصادی کلیدی زمانه میگذرد. پس چگونه میشود که رقابت میان قدرت حاکم و اصلیترین قدرت تجدیدنظرطلب، به رقابت برای نفوذ اقتصادی تبدیل نشود؟
پکن سالهاست که در تلاش است خود را به قدرت تولیدی جهان تبدیل کند و تمام وزن تجاری و نظامی را که از آن پیروی میکند به دست آورد. ابتکار «ساخت چین ۲۰۲۵» که بیش از یک دهه پیش آغاز شد، هدفش ایجاد قدرتی غیرقابل نفوذ در حوزههای هوش مصنوعی، محاسبات کوانتومی و دیگر صنایع پیشرفته بود. چین همچنین از طریق انتقال فناوری، جاسوسی تجاری، سرقت مالکیت فکری و دیگر روشها، چه مشروع و چه نامشروع، از ثمرات نوآوری خارجی بهرهمند شده است. شی اعلام کرد: «در شرایط رقابت نظامی بینالمللی که روزبهروز شدیدتر میشود، تنها نوآوران پیروز میشوند.» این رقابت اخیراً شدیدتر شده است.
پس از ربع قرن تلاش برای مهار چین از طریق وارد کردن آن به اقتصاد جهانی، آمریکا اخیراً کوشیده است تا قدرت فزایندۀ آن را مهار کند. در دور نخست ریاستجمهوری ترامپ، واشنگتن کالاهای چینی را با تعرفهها هدف قرار داد. همچنین تلاش کرد با محدود کردن دسترسی هواوی به تراشههای پیشرفته، سلطۀ این شرکت بر فناوری 5جی را مختل کند. تحت ریاستجمهوری بایدن، آمریکا حمله از حوزۀ فناوری را بهطور چشمگیری گسترش داد.
در اکتبر ۲۰۲۲، دولت بایدن محدودیتهای صادراتی گستردهای را اعلام کرد تا شرکتهای چینی نتوانند به تراشههای پیشرفته یا مواد لازم برای ساخت آنها دسترسی پیدا کنند. همچنین آزمایشهایی با محدودیتهای سرمایهگذاری آمریکا در بخشهای فناوری پیشرفته چین انجام شد. همانطور که آن زمان نوشتم، این یک کارزار «فرسایش اقتصادی» در قرن ۲۱ بود. تحریمهای آمریکا هدفی جز محدود کردن نوآوری فناوری چین نداشتند و قرار نبود رفتار آن را تغییر دهند.
مقامهای چینی متوجه این مسئله شدند: طبق گفتۀ مقامات سابق آمریکایی، محدودیتهای فناوری همواره یکی از اصلیترین شکایات شی در دیدارهایش با بایدن بود. اما چین فقط شکایت نمیکرد؛ با دقت در تلاش بود محدودیتهای آمریکا را دور بزند و همزمان، به گفتۀ شی، استراتژی «فشار همهجانبۀ» خود را توسعه دهد.
کاخ سفید وحشت میکند
پکن با صبر و حوصله تاکتیکهای فشار اقتصادی خود را صیقل داده است، از فهرستهای سیاه و تحریمها گرفته تا تحقیقات و رویههای حقوقی مبهم. همچنین تواناییهای حقوقی و بوروکراتیکی را توسعه داده است که به آن اجازه میدهد برتری خود در تولید عناصر نادر خاکی را بهتر به کار گیرد ــکه نخستین بار بهصورت تنبیهی علیه ژاپن در سال ۲۰۱۰ اعمال شدــ و سپس همان تواناییها را بهعنوان واکنش به حملۀ تعرفهای ترامپ در بهار امسال به کار گرفت.
این محدودیتها بهتر از انتظار تقریباً هر کسی در پکن یا واشنگتن عمل کردند: آنها بهسرعت تهدید کردند که تولیدکنندگان خودرو و شرکتهای دفاعی آمریکا را فلج کنند. عقبنشینی از سر وحشت ترامپ، به چین اطمینان داد که اکنون، پس از سالها که عمدتاً در حالت دفاعی بود، برتری در تشدید بحران را در اختیار دارد. اکنون پکن محدودیتهای جدیدی معرفی کرده است که دامنهشان شگفتانگیز است.
بر اساس محدودیتهایی اخیراً توسط معاونان شی اعلام شد، صادراتِ نه تنها عناصر نادر خاکی بلکه محصولاتی که حتی مقادیر بسیار کمی از آنها را دارند هم نیازمند مجوز دولت است. این محدودیتها به پکن اجازه میدهد جریان محصولات حیاتی به صنایع بیشماری، از نیمههادیهای پیشرفته تا تولید نفت و گاز، را محدود یا حتی خفه کند.
چین بر زنجیرۀ تأمین تسلط دارد، زیرا حدود ۷۰ درصد عناصر نعدنی کمیاب جهان و حدود ۹۰ درصد فرآوری و تصفیه را در اختیار دارد: بدون استفاده از موادی که عناصر معدنی کمیاب چینی دارند، تولید بخش زیادی از محصولات امکانپذیر نییست
با توجه به شدت این محدودیتها، تنها راهی که بسیاری از شرکتها بتوانند از نظام صدور مجوز عبور کنند، ارائۀ دادههای حساس دربارۀ عملیات خود است. اجبار اقتصادی و بهرهبرداری اطلاعاتی با هم پیش میروند.
تقلید نوعی تعریف و تمجید است و این اقدامات جدید بهنوعی خویشاوندهای چینی محدودیتهای صادراتی آمریکا هستند. با این حال، آنها بهطور قابلتوجهی فراتر رفتهاند، زیرا میتوانند بر کل جهان اعمال شوند و جریان بسیاری از صنایع را محدود کنند. مت تورپین، که در دولت نخست ترامپ کار کرده است، میگوید: «چین بیانیۀ جنگ اقتصادی» خود را صادر کرده است.
شی احتمالاً به دنبال تشدید بیحد و حصر بحران نیست: او ممکن است صرفاً سعی داشته واشنگتن را شوکه کند تا بسیاری از محدودیتهای فناوری موجود خود را بازگرداند. هنوز پرسشهایی دربارۀ میزان اثربخشی پکن در اجرای چنین نظام صدور مجوز سختگیرانهای وجود دارد؛ مقامهای چینی بعدها گفتند لازم نیست اکثر خریداران خارجی نگران چیزی باشند. اما اگر جزئیات مبهم باشد، پیام واضح است: چین با قدرت ویرانگر خود وارد میدان جنگ اقتصادی شده است.
چنین اقداماتی در آینده نیز ادامه خواهد داشت. شی گفته است که میخواهد چین کمتر به جهان وابسته باشد و همزمان با بهرهگیری از گلوگاههای فناوری، جهان را بیشتر به چین وابسته کند. رژیم او سابقۀ زدن ضربۀ اقتصادی به کشورهایی را دارد که خشم او را برمیانگیزند.
این ماه ممکن است پیشنمایشی از عصری باشد که در آن چین از ابزارهای قدرتمند و ماهرانه برای بازسازی وابستگیهای جهانی بر اساس شرایط خود استفاده میکند ــدرست همانطور که از قدرت نظامی رو به رشد خود برای بازسازی حیاتیترین منطقۀ جهان بهره میبرد.
بادهای شدید و دریاهای طوفانی
ترامپ در ۱۲ اکتبر در شبکۀ تروث سوشال نوشت «نگران چین نباشید، همه چیز خوب خواهد شد». اما اوضاع در اقیانوس آرام غربی چنین به نظر نمیرسد.
در اطراف تایوان، جایی که پکن اقدامات روزگاری تحریکآمیز را به روال نگرانکنندهای بدل کرده است، هیچ نشانهای از تنشزدایی دیده نمیشود. نیروهای چینی بهصورت دورهای شبیهسازی محاصره یا قرنطینه انجام میدهند. کشتیهای گارد ساحلی چین در اطراف جزایر دریایی تایوان پرسه میزنند و هواپیماهای چینی سعی میکنند سامانههای دفاع هوایی تایوان را خسته کنند. گفته میشود پکن حتی کابلهای فیبر نوری متصلکنندۀ تایوان به جهان را هدف قرار داده است؛ حملات سایبری مشکوک، خرابکاری و انتشار اطلاعات نادرست نیز رایجند.
این جنگ روانی با هدف فرسایش ارادۀ تایوان طراحی شده و همزمان زمینه را برای جنگ واقعی فراهم میکند، در صورتی که شی تصمیم به مقابله بگیرد. و تایوان تنها نقطۀ خطر نیست.
در ۱۳ اکتبر، یک کشتی چینی، در نزدیکی جزیره تیتو با یک کشتی فیلیپینی تصادف کرد. این فقط جدیدترین مورد از مجموعهای از حوادث خطرناکی است که در حالی رخ میدهند که پکن همسایگان خود را در دریای چین جنوبی تحت فشار قرار میدهد. اگر چین در یکی از این برخوردها پرسنل فیلیپینی را بکشد ــاحتمالاً زمانش دیر یا زود فرا خواهد رسیدــ واشنگتن باید انتخاب کند که از همپیمان خود حمایت کند یا اجازه دهد پکن با خشونت حسابشده قوانین منطقه را بازنویسی کند.
اگر جنگ رخ دهد، چین آماده است: این پیامی است که شی به جهان میدهد. در سپتامبر، او از رژۀ سالگرد جنگ جهانی دوم برای نمایش اتحاد با رئیسجمهور روسیه، ولادیمیر پوتین، و رهبر کرۀ شمالی، کیم جونگ اون، استفاده کرد و همچنین توانمندیهای جدیدی ــموشکهای ضدکشتی، پهپادهای زیرآبی، اژدرهای پرتابشونده از زیر دریاییــ را که چین ممکن است در یک درگیری در اقیانوس آرام غربی به کار گیرد، به نمایش گذاشت. او همچنین موشکهای بالستیک و دیگر توانمندیهای هستهای جدید را نشان داد تا واشنگتن را از حتی شرکت در نبرد بازدارد.
شی بارها گفته است چین باید خود را برای «بادهای شدید» و «دریاهای طوفانی» آماده کند ــاستعارههایی برای بحران و درگیری. در همین حال، کارزار چین برای کنار زدن نفوذ آمریکا در جهان با سرعت بیشتری پیش میرود.
پکن برنامههای جدید کمک و وامدهی معرفی میکند تا از عقبنشینی ترامپ در زمینۀ کمکهای خارجی بهرهبرداری کند. این کشور با سرعت در تلاش است تا استانداردهای جهانی پیرامون استفاده و پذیرش هوش مصنوعی را شکل دهد. در سپتامبر، شی ابتکار «حکمرانی جهانی» را اعلام کرد که به عنوان جایگزینی مبهم برای رهبری غربی مطرح شد. هدف او، همانطور که همیشه بوده، ایجاد شکاف در اتحادهای آمریکا در اروپا و آسیا است.
یک توافق تجاری با واشنگتن نه پیشرفت نظامی پکن را کند میکند و نه تلاشش را برای نفوذ جهانی متوقف خواهد کرد. قطعاً حملات سایبری چین را که رکوردی از نقضهای روزافزون نگرانکننده ایجاد کرده است متوقف نخواهد کرد. بنابراین شاید این مذاکرات صرفاً برای کاهش تأثیر رقابتی آمریکا و تضعیف واکنش آن در نظر گرفته شده باشند.
دیوار عظیم فولادی
یک بدبین دقیق ممکن است نتیجه بگیرد که این دقیقاً همان چیزی است که شی به آن فکر میکند. بله، او گهگاه چیزهای دلگرمکنندهای دربارۀ روابط آمریکا و چین میگوید، اما سابقهای طولانی دارد که این رابطه را اساساً خصمانه و با جمع صفر توصیف کند.
او یک بار اظهار داشت که چین باید برای «سوسیالیسمی که بر سرمایهداری برتری دارد» تلاش کند و آیندهای را بسازد که در آن «موقعیت مسلط را داشته باشد». در سال ۲۰۱۹، شی استدلال کرد که آمریکای انتقامجو چین را به «رژۀ طولانی جدید» ــیعنی یک مبارزه تازه برای برتری و بقاــ واداشته است. در مواقع دیگر، او گفته است که آمریکا مصمم به مهار و سرکوب چین در حال صعود است ــو دشمنان پکن «سرهایشان را بر دیوار عظیم فولادی خواهند کوبید.»
ارگانهای پروپاگاندای تحت کنترل شی آشکارا میگویند که چین به دنبال برتری جهانی است. یک دانشگاهی تندرو چینی نوشته است که گذار قدرتی تاریخی در جریان است که «آشوبناک و شاید حتی خشونتآمیز» خواهد بود.
هیچکدام از اینها شبیه فرمولی برای ثبات چین و آمریکا نیست؛ بلکه شبیه نشانهای از مشکلات است.
در واقع، تبدیل اقتصاد جهانی به یک سلاح بهسرعت به پیش میرود. پکن نبردهای اقتصادی خود را با خصومت بیشتری پیش میبرد و همزمان برای برخورد نظامی احتمالی بر قدرتش میافزاید. ساختار بنیادین روابط چین و آمریکا به شدت شکننده میشود. سؤال این است که آیا ترامپ این حقیقت زشت را درک میکند یا نه.
نشانههای امیدوارکنندهای هم وجود دارد: سرمایهگذاریها در تولید داخلی عناصر نادر خاکی، اقداماتی برای تسریع نوآوری هوش مصنوعی آمریکا، ابتکاراتی برای روشن کردن آتش استراتژیک زیر پای متحدان و آماده کردن پنتاگون برای وضعیتی نزدیک به جنگ.
شاخصهای نگرانکنندهای هم وجود دارند: اختلافات تجاری بدموقع با دوستان در اروپا و آسیا؛ تمایل به استفاده از محدودیتهای صادراتی بهعنوان ابزار چانهزنی به جای ابزار رقابت استراتژیک؛ تمایل به کند کردن انتقال تسلیحات به تایوان برای جلوگیری از خشم پکن؛ و دودلی دربارۀ اینکه آیا آمریکا باید به گشتزنی در نقاط حساس اوراسیا ادامه دهد یا به نیمکرۀ غربی بازگردد.
مهمتر از همه، عدم قطعیتی دائمی نسبت به رئیسجمهوری وجود دارد که بهطور شهودی نقش قدرت و اهرم را در دستیابی به نتایج مناسب درک میکند ــاما این عادت بد را هم دارد که امیدوار است روابط شخصی میتواند اختلافات ژئوپلیتیکی را حل کند.
اگر ترامپ از روابط خود با شی برای مدیریت تنشها در کوتاهمدت استفاده کند و همزمان با فوریت برای آینده آماده شود، در مسیر درست قرار دارد. اما اگر واقعاً باور کند که دیپلماسی شخصی همه چیز را خوب میکند، آنگاه او و آمریکا با شوکهای ناخوشایندی مواجه خواهند شد.
اکوایران | تصویر اقتصاد ایران